دلباخته...

** نمی ری بیرون از خاطراتم **

دلباخته...

** نمی ری بیرون از خاطراتم **

این فحش بود یا چی؟ اینکه صداش کردن بره تو دپارتمان بشینه و من گفتم اگه بخوای من می تونم برم... که بعد گفت فعلا سر تو خیلی شلوغه؟؟ این فحش بود چی بود؟ چون تلفن زنگ خورد؟ 


خدایی خدا بهم بگو من مشکلم چیه؟ یه وقتایی حتی ناراحت می شم که کسی تو اتوبوس کنارم نمی شینه؟! از ترس اینکه نکنه من چیزیم هست که همه می فهمن من خودم نمی فهمم!!!!! من آدم بدیم؟ این سوال اعصابم رو خراب کرده