دلباخته...

** نمی ری بیرون از خاطراتم **

دلباخته...

** نمی ری بیرون از خاطراتم **

یکی از دوستای دبستانم رو پیدا کردم... همسن منه، پسرش 5 سالشه...


خیلی داغونم... از اینکه اشتباه کردم اومدم اینجا... اگه ایران بودم تا الان تو شهر محل تولدم بود شاید همون فامیلمون که مامان دوستش داره و حتما مثل این دوستم بچه دار هم شده بودم... چقدر زندگی رو اشتباه گرفتم... 


خیلی بده آدم فکر کنه راهی که اومده از اول اشتباه بوده... خیلی بد...